فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

معجزه کوچک

بی حوصلگی

1393/5/10 22:53
نویسنده : مامان
345 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم امشب زود خوابیده و ما تنهاییم.خیلی حس بدیه.همه مشغول کار خودشونن.بابام بی بی سی.

مامانم کارای خونه.من اینترنت و بابایی هم رفته یه سر خونه مامان جون بزنه.

خلاصه حوصله مون سر رفته.

اندر احوالات دخملی بگم که امروز بدون کمک دستش رو به مبل گرفت و پاشد.

چهار دست و پا رو خوب می ره و خودش هر وقت خسته شد می شینه.

راستی دیشب مهمونی خونه خواهرم بودیم و ژله خورد.حالا منم با هزار اشتیاق ژله خریدم که امیدوارم فردا بخوره.

دیگه امروز برای اولین بار توی پارک پا توی آب  گذاشت.اولش جا خورد اما بعدش دوست داشت. و دیگه اینکه بعد از پارک دلش نمی خواد سوار ماشین بشه و تقریبا مقاومت می کنه اما زود قبول می کنه.

آهان در ادامه پانتومیم هاش وقتی خرما می خواد انگشت اشاره اش رو بلند می کنه نهیعنی یه خرما بده.اینو از من یاد گرفته از بس بهش گفتم یکی دیگه.

خلاصه اینکه خیلی دوست داشتنی شده.امشب هم جاش خیلی خالیه.

حالا هم زود بریم شام بخوریم و بخوابیم که احتمالا فردا ساعت 6 بیداره.

بیچاره فرزانهغمناک

پسندها (4)

نظرات (4)

مامان الهام
13 مرداد 93 1:30
واقعا وقتی این کوچولوها میخوابن دل ادم براشون تنگ میشه درکت میکنم عسلم رو ببوس
مامان
پاسخ
آره والا.خیلی جاشون خالیه ولی وقتی هم بیدارند هم آدم خسته میشه.اما بودشون از نبودشون بهتره.تو هم گلت رو ببوس.یه گاز هم ازش بگیر.
مامان بهار
13 مرداد 93 20:14
منم مثل توام وقتایی که بهار خوابه یا بیرونه عجیب بی حوصله ام ....
مامان
پاسخ
خدا کوچولوها رو واسه همه سالم نگهداره.
کیمیا
14 مرداد 93 11:45
حالا فکر کن وقتی ازدواج کنه چقدر تنها میشی از الان تمرین کن فرزانه جوووووووووون
مامان
پاسخ
اوه یعنی اون موقع من زنده ام.
پریسا مامان کیان
14 مرداد 93 15:50
سلاااااااااااااااااااام فرزانه جونی و فاطمه نازنینم عزیزمممممممممممممم دلت برای دختر نازنینت تنگ شد. منم دقیقا همینطورم. خدا حفظشون کنه این فرشته های نازنین رو. فاطمه نازنینم ژله نوش جونت خاله
مامان
پاسخ
سلام خاله.کیان نازو ببوس.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به معجزه کوچک می باشد