بدون عنوان
جونم براتون بگه که خانم فاطمه یه چند مدته که چند روز یکبار تب می کرد .تا اینکه هفته پیش رفتیم آزمایش اما ESR که نشون دهنده عفونت توی بدنه پائین بود و دکتر گفت که ریه هاش پاکه.
خلاصه شنبه هفته پیش تب شدیدی کرد و هر چی می خورد تقریبا برمیگردوند.
ما هم غروب باباش رو فرستادیم دکتر وقت بگیره که بریم برای ویزیت.
منشی گفته بوده که اگه می خواین برای ویزیت بیاین باید فردا بیاین که ما نمی تونستیم تا فرداش صبر کنیم .و در غیر اینصورت باید بیمارستان بستریش کنید تا امشب آنتی بیوتیک بگیره تا فردا صبح که بیاد ویزیتش کنه.
خلاصه ما ساعت 8 خانم فاطمه رو بستری کردیم.و دارو درمانی آغاز شد .شکر خدا ریه هاش عفونت دات که با عکس از ریه ها معلوم شد.خوشحال شدم چون می ترسیدم مشکل دیگه ای داشته باشه.
خلاصه تا دیروز صبح که جمعه باشه بستری بود.
دخترم خیلی خوش اخلاق بود فقط این دو روز آخر به خاطر اینکه رگش خراب شد و رفتند ازش رگ بگیرن و خیلی اذیت شد دیگه بی تاب شده بود.خلاصه فکر کنم این بیمارستان رو نیاز داشت .هر چند نسبت به سری های قبل که بستری می شد دیگه نیاز به اکسیژن نداشت و وقتی ازش رگ می گرفتند صورتش کبود نمی شد و پرستارها دست و پاشون رو گم نمی کردند.