فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

معجزه کوچک

سه ماه اول(مادر)

1391/6/4 18:3
نویسنده : مامان
191 بازدید
اشتراک گذاری

از خدا می خوام به هر کس که داره بچه دار می شه بچه سالم بده.

الان که به پارسال فکر می کنم می گم چطور ما زنده ایم.

وقتی منتظر یه مهمون کوچک ناز هستی این جور توی ذوقت می خوره.

اصلا دلم نمی خواد اون روزها را دوباره تجربه کنم.

بیمارستان را هم دیگه اصلا ولش کن.

خلاصه باید بگم ما بعد از 1 ماه با یک موجود ناشناخته با دنیایی از مشکلات به خونه اومدیم.

روزهای اول هیچ کس تنهامون نمی گذاشت.

همه می اومدند.

تقریبا هر روز یه دکتری می رفتیم .

روز اول دکتر عمومی رفتیم که خوب بود.

دکتر گفت اگه شیر بخوره همه مشکلاتش حل میشه.

روز بعد دکتر چشم رفتیم .دکتر چشم هم سالم بودن چشمهاش را گزارش کرد.

روز چهارشنبه 12 مرداد رفتیم دکتر مغز و اعصاب.

جای همه خالی .حسابی ضد حال.

دکتر با اینکه از MRI دخترم خبر داشت باز هم تاکید داشت دور سرش(33) کمه و تازه صورتش فلج عصب زوج 7 داره و فقط با جراحی پلاستیک اونم توی 15 سالگی خوب میشه.

اون شب دیگه دلم نمی خواست نگاش کنم.

نه اینکه واسه خودم.

از شدت نگرانی داشتم داغون می شدم.اون شب تقریبا همه خونمون جمع شدند واسه ما و ما هم 2 تائی رفتیم یه امامزاده های شهرمون و التماس به خدا.

روزهای سختی بود.

تا اینکه یه دکترمغز و اعصاب که همسایه داداشم بود یه کم آرممون کرد.

اون گفت اگه صورتش یه کم هم حرکت داره خوب میشه.

و پلک های دخترم تکون می خورد و این خودش یه امید بود.

تازه دکتر عمومی هم گفته بود که با رشدش خوب میشه.

خلاصه ماجرا اینکه زمان می گذشت.

یه روز که دخترم بغل مامانم بود دیدم گوشش داره شکل می گیره.

گوش دخترم اول مثل ورق سیاه بود.اما حالا داشت سفید و غضروفی میشد و این خودش یک امید دیگه.

اما مشکلات شیر خوردن و گریه اش هنوز ادامه داشت.

شاید کسی باور نکنه بعضی وقتها که گریه می کرد اصلا متوجه نمی شدیم اگه از صورتش می فهمیدیم.صداش که اصلا در نمی امد.

بعد از چند روزبه دلیل ماه رمضان 3 تائی به خونه مادرشوهرم مهاجرت کردیم.

2 ماه اونجا بودیم.خوب بود اما خسته کننده .فکر کن همش باید توی لباس باشی.توی اون 2 ماه وزن دخترم به 2 کیلو و 730 گرم رسید.و دور سر به 35و نیم.

توی این مدت اصفهان هم رفتیم و دکتر جراح گفت باید 4 کیلو  و نیم داشته باشه تا عمل بشه.

دکتر  توانبخشی هم ازش نوار عصب عضله گرفت و گفت عصب داره فقط یه کم کانال عصبش تنگه که با ماساژ و فیزیوتراپی خوب میشه.

دکتر همسایه داداشم هم گفت اگه خوب نشه با پیوند عصب مشکلش حل میشه.

خلاصه 3 ماه اول زندگی دخترم در دکتر رفتن خلاصه شد.

پسندها (1)

نظرات (1)

setareh
9 بهمن 93 0:09
واقعا نمی دونم چی بگم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به معجزه کوچک می باشد