فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

معجزه کوچک

شکر

1393/3/15 11:49
نویسنده : مامان
350 بازدید
اشتراک گذاری

همیشه از غصه هام گفتم اما امروز می خوام از شیطونیها و دلبری های دخملم بگم.

دیشب بعد از 3 سال و 2 ماه و 15 روز رفتیم خونه خاله همسرم.درست آخرین بار روز اول فروردین 90 بود که رفته بودیم.ناهار اونجا بودیم و من باردار.

اما حالا با بارم رفته بودم.دخمل 9 و نیم کیلویی من دیشب برای ولین بار رفت مهمونی خونه خاله.خودمون بودیم خواهر شوهرام و دختر خاله ها.دخترم اول خجالت می کشید اما کم کم خوب شد .آخر سر هم اینقدر همه رو خندوند.

دخترم می شینه جلوی دختر عمه هاش و براشون با دست و پا و صورت کارای مختلف انجام می ده و از اونا هم می خواد انجام بدند .جالب اینجاست کارایی می کنه که از یک بچه سه ساله بعیده .مثلا انگشت وسطش رو طوری خم می کنه ک ما بزرگترها به سختی می تونیم.خلاصه خیلی بهش خندیدند.خیلی مقلد خوبیه.

حالا می نویسم برای خدایم.

خداجون دوست دارم و ازت عاجزانه کمک می خوام.ازت می خوام دخترم بتونه با کمک سمعکش حرف بزنه.خداجون کمکم کن.نذار بیشتر از این شرمنده روی ماهش باشم.خداجون تو نگاه به بدی ما نکن تو نگاه به ضعف ما کن.من خیلی ضعیفم.خداجون زود میشکنم.کمکم کن.

قابل توجه مامانای گل:

تازگی ها دخترم رو میبرم کاردرمانی.آخه خیلی راه میره اما هنوز به غیر از چنر قدم مستقل نمی تونه برداره.کاردرمان ازش خیلی راضیه و می گه ان شاالله تا 5 هفته دیگه راه میفته. اما مزایای کاردرمانی اول اینکه واسه دخترم خوبه. و دوم واسه خودم.آخه مامانیا میان با بچه هاشون که خدا میدونه آدم قدر بچه خودش بهش معلوم میشه.

بچه های بزرگی که هنوز نمی تونند راه برند.سندرم دارند . عقب افتادگی ذهنی و جسمی و...

تازگیها یه بچه دیدم و از ته دل براش دلم سوخت.یه پسر ناز که تا 3 ماهش بوده سالم بوده.ولی یک مرتبه چشماش انحراف پیدا می کنه و رشد زیاد وزنی و شلی عضلات .الان 1 سال و 3 ماه داره و وزن 11 کیلو .اما هنوز گردن نمی گیره.خیلی بچه گریه می کنه برای تلاش برای گردن گرفتن.البته کم می گیره.مید ونید مشکلش چیه.آنزیم آمونیاک توی بدنش درست ترشح نمیشه.و باعث میشه ادرارش کم بشه و مواد سمی داخل بدنش زیاد و همین این مشکلات رو براش فراهم کرده.دکتر وقتی دختر من هم 5 ماهش بود به این موضوع شک کرد و آزمایش دادیم اما خوشبختانه منفی بود.امیدوارم همه بچه های مریض رو خدا به حق این ماه عزیز شفا بده و هیچ بچه ای برای یک بار هم که شده درد رو تحمل نکنه .

پسندها (3)

نظرات (5)

تبسم
15 خرداد 93 16:36
خدا فرشته ی نازتو حفظ کنه فرزانه جان شک ندارم که دختر باهوشی داری مطمئن باش تا دو سه ماه دیگه هم راه می ره هم کلی سر و صدا برات راه میندازه به امید خدا باید خیلی سخت باشه این که بچه ی سالم آدم چنین مشکلی پیدا کنه خدا همه ی کوچولوهای مریض رو شفا بده
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم.خدا دختر تو رو هم حفظ کنه.
الناز
15 خرداد 93 20:04
سلام دوست عزيز! وبلاگ خيلي زيبايي داري! لطفا به منم سر بزن! و برام نظر بذار که بدونم اومدي! منتظرما! ----------------
مامان آرشیدا
17 خرداد 93 9:33
شکر خدا این شیرینکاریا نشانه سلامتیه انشاله فاطمه جون داره هر روز بهتر میشه الحمدلله ،پس اصلا نگران نباش اینا همه نشانه اینه که قدمهاتو برای بهبودی فاطمه محکم تر برداری
مامان
پاسخ
امیدوارم خدا کمکم کنه و یه خورده نشونه های بهبودی رو سریعتر نشونم بده.امیدوارم حداقلبتونه با قاشق غذا بخوره که نیازش به من کم بشه.آخه همیشه که من زنده نیستم.
مامان آرشیدا
17 خرداد 93 9:34
خدا به اون مادر بیچاره صبر بده
مامان
پاسخ
آره والا خیلی معصوم بود.خیلی دلم براش سوخت.
سحر
7 تیر 93 10:01
ان شاءالله که فاطمه جون هر چه سریع تر خوب بشه، خیلی ممنون که به من سر می زنی و نظر می گذاری،رو شرمنده ام که نتونستم تا حالا زیاد بهت سر بزنم. به حق این ماه عزیز ان شاءالله دخترت زود زود خوب بشه.
مامان
پاسخ
مرسی عزیزم.همه تزئینات دخملم رو از مطالب تو استفاده کردم.خیلی خوشگل شده بود.مرسی از راهنمائی هات.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به معجزه کوچک می باشد