خداجون کمکم کن.
گاهی آدم بی خیال همه چیز می شود و گاهی هم درگیر همه چیز.
چند روزه خانم فاطمه گاهی تب می کنه .منم دستم به دکترش که نمیرسید و شروع کردم داروی سرخود دادن.
فکر کنم بهتر شده.امیدوارم تب نکنه چون این هفته راه درازی در پیش داریم.
خداجون کی می شه دیگه دخترم نیاز به هیچ دکتری نداشته باشه.
این دکتر رفتن ها کلافه ام کرده.
چقدر دلم می خواد یک روز صبح بیدار شم و ببینم معجزه شده و دختر کوچولوی من خوب خوب شده.
ببینم دخترم خوب نفس می کشه.خوب غذا می خوره. زیبا می خنده و زیبا گریه می کنه.و صدای گریه اش همه خونه رو پر کرده.
خداجون هر بنده ای که به دنیا میاد 2 تا نیاز داره .خوردن و نفس کشیدن.ولی کوچولوی دوست داشتنی من این دو رو با زحمت داره.خداجون شکر می فرستم واسه بقیه نعمتهائی که بهش دادی .تو رو به کسانی که دوستشان داری و بندگان مقرب درگاهت هستند قسم این دو نعمت رو به دخترم بده.دخترم خیلی نیاز به کمکمت داره ولی خودت میدونی برای رفع همه این مشکلات یک نفس خوب و یک تغذیه خوب می خواد.خداجون خودت کمک کن.