گام ظاهرا آخر
گام سوم
حرف های از جنس مادرانه
واکسن
گام دوم
بدون عنوان
جونم براتون بگه که خانم فاطمه یه چند مدته که چند روز یکبار تب می کرد .تا اینکه هفته پیش رفتیم آزمایش اما ESR که نشون دهنده عفونت توی بدنه پائین بود و دکتر گفت که ریه هاش پاکه. خلاصه شنبه هفته پیش تب شدیدی کرد و هر چی می خورد تقریبا برمیگردوند. ما هم غروب باباش رو فرستادیم دکتر وقت بگیره که بریم برای ویزیت. منشی گفته بوده که اگه می خواین برای ویزیت بیاین باید فردا بیاین که ما نمی تونستیم تا فرداش صبر کنیم .و در غیر اینصورت باید بیمارستان بستریش کنید تا امشب آنتی بیوتیک بگیره تا فردا صبح که بیاد ویزیتش کنه. خلاصه ما ساعت 8 خانم فاطمه رو بستری کردیم.و دارو درمانی آغاز شد .شکر خدا ریه هاش عفونت دات که با عکس از ریه ها معلوم شد.خوشحال...
نویسنده :
مامان
17:49
بیمارستان
سلام به روی همه خاله های مهربون. ما بیمارستان بودیم.اما حالا بهتریم.زود زود با عکس میایم.
نویسنده :
مامان
13:11
خدایا شکر
باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است سال گذشته و دو سال قبل از آن دختر من هم شیرخوار بود.اما امسال خدا رو شکر دخترم دیگر شیرخوار نیست.امسال دخترم لباس رقیه بر تن می کند...
نویسنده :
مامان
10:35