معجزه کوچک

سلام به همه تولد دوم برای فامیل همسرم برگزار شد.و اینا هم پسر عمه های خانم فاطمه هستن. از سفره شام فعلا هیچ عکسی ندارم.اگه به دستم رسید خدمتتون میرسم. فاطمه به تولد می گه "اللو مبار" واسه همین عنوان رو این جوری انتخاب کردم. و وقتی ازش میپرسم اسمش چیه اگه تازه از خواب بیدار شده باشه میگه خانم فاطمه وگرنه می گه مونس.آخه مونس اسم دختر عمه خانم فاطمه است.و ما هم به همین دلیل  گفتیم روی کیکش اینو بنویسن. در ضمن خانم فاطمه یه بیماری شبیه آبله مرغان گرفته .واسه همین خیلی سرم شلوغه. در اولین فرصت میام و از حرفاش براتون می گم.فعلا بای. ...

 سلام به همه.هفته پیش تولد گرفتیم در حد تیم ملی.این عکس ها رو فعلا داشته باشین تا بعد.میام کامل براتون توضیح میدم.دوستتون دارم خیلی زیاد. ...

اول از همه از دوستانی که برای تولد دخترم پیام گذاشتن تشکر ویژه میکنم.شرمنده همتون هستم.من معمولا با گوشیم میام نت و فقط وبمیخونم همتون رو میخونمه  .همتون رو دوست دارم. امسال تولد خانم فاطمه رو میخوام با تم پروانه بگیرم.بعد از ماه مبارک رمضان.ان شالله اون موقع باعکس های تولد میام.فعلا در حال تدارک هستم.

من با تو مادر شدم و چه لذتی بالاتر از مادری. من با تو خیلی چیزها آموختم. با تو استقامت،صبر،تحمل،شاکر بودن،تلاش و .... رو آموختم. تولدت مبارک فرشته بهشتی من. تو از بهشت به دامن پا گذاشتی و مرا لایق زیباترین نام کردی. به اندازه تمام کهکشان دوستت دارم.

هر شب موقع خواب به نی نی  وبلاگ سر میزنم و گاهی به وبلاگ هایی که اون موقع شب اپ شدن ،،سر میزنم. با دیدن بعضی از وبلاگ ها از زنده بودن سیر میشم.خدا جون اخه تفاوت از کجا تا کجا. از روزی که کوچولوهای  خاص ما بدنیا ااومدن زندگی های ما متفاوت شده است. من خودم به شخصه هنوز یک روز ارام  نداشتم.هر رو ز  پر از استرس. الان که نشسته ام دارم به این فکر میکنم که دخترم کی مستقل میشه از نظر راه رفتن،توالت رفتن،حرف زدن،غذا خوردن و...تازه دارم به این فکر میکنم نکنه اون دندونش  خراب باشه. واسه صورتش کی برم دکتر.نکنه این خرخر همیشه باهاش بمونه. وای دارم دیوونه میشم. نمیدونم شما اگه یه کودک خاص دارین  مثل من از ...

سال نو با حدود یک ماه تاخیر مبارک شرمنده که زودتر نتونستم بیام.سرم خیلی شلوغه. از یه طرف کار دارم .از طرف دیگه کارای کلاس فاطمه و.. به وبلاگ همه تون با گوشیم  سر میزنم اما فرصت نمی کنم نظر بزارم. آخه خانم فاطمه فقط کافیه گوشی دستم ببینه با سرعت جت خودش رو میرسونه طرف گوشی. سالی که گذشت خانم فاطمه به طور کامل شیر رو گذاشت کنار و غذا خور شد و در انتهای سال هم که الحمدالله میشه گفت غذای سفره میخوره.دیگه لازم نیست غذاش رو واسه مهمونی ببرم.چهار دست و پا رفت، دوزانو نشست ، تقریبا بی کمک راه مییره و ... خلاصه سال جدید واسه ما که به شکر خدا خیلی خوب شروع شد.(بعدا خصوصی براتون میگم) از خدا می خوام که همه کوچولوهای مریض رو شفا بده ...