فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

معجزه کوچک

عکس

خانم فاطمه وقتی دو زانو می شینه. وقتی چادر به سر داره عروسک بازی می کنه.   وقتی داره عروسکش رو کاردرمانی می کنه:     ...
30 مرداد 1393

چه در دل من؟

چه در دل ِ من چه در سر ِ تو من از تو رسیدم به باور ِ تو تو بودی و من ، به گریه نشستم برابر ِ تو به خاطر تو به گریه نشستم بگو چه کنم … با تو ، شوری در جان بی تو ، جانی ویران از این ، زخم ِ پنهان می میرم … نامت در من باران یادت در دل طوفان با تو ، امشب پایان می گیرم … نه بی تو سکوت نه بی تو سخن به یاد ِ تو بودم به یاد ِ تو من ببین غم ِ تو رسیده به جان و دویده به تن ببین غم ِ تو رسیده به جانم ، بگو چه کنم… هر موقع این شعر رو می شنوم تولد دخترم برام تداعی می شه .اون موقع که می گفتند به خاطر تشنج مغزش آسیب دیده و سی تی اسکن نشون دهنده این ضایعه بود .و ما آ...
25 مرداد 1393

دخترم دو زانو نشست.

سلام. دخترم دو زانو می نشینه و این یک قدم بزرگیه.البته شاید یه مادر بچه معمولی متوجه این موضوع نشه اما مادرایی مثل من این لحظه رو خوب به خاطر میارن. و لذت می برن. در اولین فرصت که تونستم این صحنه رو شکار کنم میام و عکس هاش رو میذارم. راستی واژه "اُرما "(خرما) هم به لیست کلمات اضافه شد.از صبح تا شب مدام می گه اُرما .همش می خواد بخوره .تلافی 3 سال گذشته رو داره درمیاره. فعلا این عکسها رو داشته باشین. شرمنده مجبور شدم بعضی از صحنه هاش رو سانسور کنم. ...
24 مرداد 1393

عکس

تا حلا دیدید کسی ژله رو با نون بخوره.اگه ندید ببینید. حالا توی ژله شنای آزاد: بجه ام عروسکش  ... کرده داره عوضش می کنه: حالا هم مثلا توی آب نشسته تا توی حموم هم بشینه اما نتیجه موفقیت آمیز نبود: حالا هم کمک خاله ها می کنه و سیزی پاک می کنه اما بیشتر کار زیاد می کنه: ...
19 مرداد 1393

کمک

سلام. کسی از مامانای محترم که این مطلب رو می خونه دکتر ریه اطفال خوب ،و دکتر گوش و حلق و بینی اطفال خوبتر سراغ سراغ داره.البته اگه طرفای بیمارستان بقیه الله باشه بهتره.ممنون میشم اگه راهنمائیم کنید. ...
15 مرداد 1393

بی حوصلگی

دخترم امشب زود خوابیده و ما تنهاییم.خیلی حس بدیه.همه مشغول کار خودشونن.بابام بی بی سی. مامانم کارای خونه.من اینترنت و بابایی هم رفته یه سر خونه مامان جون بزنه. خلاصه حوصله مون سر رفته. اندر احوالات دخملی بگم که امروز بدون کمک دستش رو به مبل گرفت و پاشد. چهار دست و پا رو خوب می ره و خودش هر وقت خسته شد می شینه. راستی دیشب مهمونی خونه خواهرم بودیم و ژله خورد.حالا منم با هزار اشتیاق ژله خریدم که امیدوارم فردا بخوره. دیگه امروز برای اولین بار توی پارک پا توی آب  گذاشت.اولش جا خورد اما بعدش دوست داشت. و دیگه اینکه بعد از پارک دلش نمی خواد سوار ماشین بشه و تقریبا مقاومت می کنه اما زود قبول می کنه. آهان در ادامه پانتو...
10 مرداد 1393

پارک

دخترک کوچولوی من این چند روزه ترکونده از جمعه تا حالا 4 بار رفته پارک.در مجموع تا خالا 7 بار بیشتر نرفته پارک. تازه توی پارک هم حاضر نیست بغل باشه .می گه دوتائی (من و بابا) دستاش رو بگیریم و راه بره.اوایل از چمنا می ترسید و پاش رو توی چمن نمی ذشت اما امروز بالاخره خودش بدون اصرار ما پاش رو گذاشت و حدود نیم ساعتی پیاده روی کرد. تازگیا کلمه آب و نه هم به دامنه لغاتش اضافه شده.قربونش برم هر وقت آب می خواد با تاکید می گه اَب نه آب.خلاصه اینکه شکر خدا داره روز به روز پیشرفت می کنه. خدا ان شاالله همه کوچولوای مریض رو شفا بده تا مرحمی بشه به زخمای دل پدر و مادراشون.
8 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به معجزه کوچک می باشد